حسن علیپور
مقدمه تحقیق:
به نام خداوند رحمن و رحیم که جهان هستی مظهر عدالت او است، و درود و سلام خدا بر همه پیامبران بخصوص پیامبر رحمت و رأفت حضرت محمد (ص) و همچنین درود و سلام خدا بر اصحاب پیامبر که با شعار « نَحنُ قَوْمُ ابتَعَثا الله لِنُخرِجَ العباد مِنْ عبادة العباد الی عبادة رب العباد» «ما قومی هستیم که خداوند مرا برگزیده فرستاده تا مردم را از پرستش بندگان به سوی پرستش خدای بندگان سوق دهیم».
مردم را از بند ظلم و ستم و بردگی نجات دادند. کسانی که احکام و قوانین دین اسلام را از روی دقت و با رعایت انصاف بررسی و مطالعه کردهاند آنها را دریافته و به کمال متانت و جامع بودن و استحکام آنها کمال اعتراف را دارند.
افرادی کوتاه نظر یا کم اطلاع یا مغرض، نسنجیده یا نفهمیده یا بغرض گاهی نسبت به یک سری مسائل از مسائل دین اسلام به خیال خود ایراد و اعتراض دیده و غرضورزان از ایشان در پیرامون آنها به هیاهو گراییدهاند.
موضوع بردگی دراسلام یکی از آن موارد است، بخصوص هنگامیکه احکاماتی مربوط به برده درکتابهای فقهی ملاحظه میکنند، و مثالهایی که در کتابهای فقهی و فقهای اسلام برای آنها مشاهده مینمایند که گاهی درردیف حیوانات ذکر مثال شدند، و مانند حیوانات خرید و فروششان مطرح گردیده است.
خوب با وجود چنین شبهات و رد آنها بنده اقدام نمودم که مطالبی پیرامون اسلام و بردگی گردآوری نمایم تا به وظیفه خود در این کار عمل نمایم و به اندازه و مقدار توانی خودم به اسلام عزیزم یاری رسانده باشم، و هدیهای هر چند شاید ناقابل تقدیم دوستان وعزیزان کرده باشم، به تعبیر ضربالمثل عربی: «اِنّ الهدایا علی مقدار مُهدیها». در هدایا و بخششها باید به تواناییهای بخشنده توجه شود و هر آنچه در توان دارد از آن انتظار میشود.
و ضمناً از استاد محترم استاد راهنما آقای دکتر عادل ضیائی نهایت تشکر و قدردانی را دارم و امیدوارم که در ره خدمت به علم و علماء و مسلمین همچنین ثابت قدم باشند، و هکذا همه اعضای گروه فقه شافعی در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران.
(تعریف بندگی)
برای اشخاص از جهت حالت اجتماعی سه حالت متصور است: آزاد ـ برده ـ شبه برده.
آزاد:
شخص آزاد انسانی است که در زندگی خود، دارای اختیار بوده و بتواند به میل خود کار کند، تحصیل ثروت نماید،ازدواج کرده و تشکیل خانواده دهد و بالاخره، از هر گونه مزایای فردی و اجتماعی« محدود به حدود قانون و اخلاق» برخوردار باشد.
چنین شخصی اگر سابقه بندگی داشته باشد، آزاد شده نامیده میشود.
بنده یا برده:
کسیست که از جمیع حقوق فوق محروم بوده و منحصراً محکوم میل وتابع اراده دیگری باشد. ممکن است یک بنده سابقه آزادی نداشته باشد، چون اطفال بردگان که از لحظه ولادت برده میباشند، و ممکن است سابقه آزادی داشته باشد و بعداً به عللی مانند اسارت در جنگ بنده شده باشد.
شبه برده یا نیم بنده:
آزاد شده است که کاملاً از قید رقیت و سلطه صاحبش خارج نشده باشد مانند آزاد شدههائیکه آزادی کامل آنها مقید و مشروط به انجام خدمتی یا پرداخت مالی شده باشد. پس بردگی حالتی است که در نتیجه آن انسانی مملوک انسان دیگری میشود. و از اینرو تعریف آن چنین است:
(بردگی رابطهایست بین دو انسان که با اعتبار آن یکی مالک دیگری و آن دیگری به طور مطلق وانحصاری در تحت اختیار و اراده اولی قرار میگیرد).(1)
تاریخ بردگی در ملتهای قبل از اسلام
مردم را به بردگی کشاندن مثل یک عادت پلید اجتماع سابقه کهنی دارد و تاریخ آن به ماقبل از اسلام برمیگردد، دلیل این ادعا، آیه مبارکه در سوره شعراء آیه 22 میباشد که در آن آیه مبارکه حضرت موسی «علیه السلام» بر به برده کشاندن بنی اسرائیل توسط فرعون، از آن طاغوت اعتراض میکند: همچنانکه خداوند میفرماید: «و تّلْکَ نِعمَةُ تَمُنُّها عَلی أنْ عَبَدتَ بنی اسرائیل».
ترجمه: آیا این منِّتی است که تو بر من میگذاری اینکه بنی اسرائیل را بنده وبرده خود ساختهای؟!
در این آیه و جمله حرف استفهام انکاری مقدر است که مفید نفی است، اصل آن چنین است: و هَلْ تِلْکَ نِعْمَةٌ .... ؟! آیا نعمت است که ؟! « اَنْ عبدت» : حرف أن تفسیریه است، و مطالب مابعد آن، تفسیر مطالب ماقبل آن است.(*)و دوران بردگی پس به ما قبل مسیح «علیهالسلام» برمیگردد.
بردهداری در سه کشور متمدن و باستانی یعنی، یونان و رم و ایران و دو دیانت بزرگ سامی ـ یهودیت و مسیحیت به صورت یک قانون به تصویب رسیده بود.(2)
راههای به برده کشاندن در ملتهای غیر اسلام
1. یکی از وسائل به برده کشاندن مردم، بیع و معامله و خرید و فروش انسانها بود.
2. راه دیگر از طریق مقامره و قمار بود که مشهور بود بین آدمها مقامرهای صورت گرفته و قمار در مقابل به برده کشاندن شخصی بوده وقتی یکی میباخت میبایست حتماً آن مورد که بر سر آن بازی و قمار کردهاند به طرف مقابل بدهد و به برده او درآورد.
3. یکی دیگر از این راهها، غارت بود که جماعتی قدرتمند میرفتند مال و منال کسانی که مستضعف بودند به غارت میبردند و منال و مردان آنها را به برگی خود میکشاندند.
4. راه دیگر ازطریق حمله و یورش بردن بود که آنها که اسیر میکردند آنها را به استرقاق و بردگی تبدیل میکردند.
5. راه دیگری به برده کشاندن مردم این بود که اشخاصی که قرضدار بودند و بعد از مدتی نمیتوانستند دینها و قرضها را ادا نمایند میبایست که به برده صاحبان دیون در آیند وبرده ایشان شوند در مقابل عدم پرداخت دیونشان.
6. راه دیگر آن دزدی بود که اشخاصی میآمدند ان?
نظرات
مامۆستا عهلیپوور دهستهکانت وهش بن، ههر بنووسی ووتارو شتیی لهم چهشنه بن.<br /> بارام